نوشته اصلی توسط
Snp
سلام من یه دختر ۱۸ ساله هستم
وقتی ۱۲ سالم بود توی مدرسه فکر میکردم که یکی از بچه ها دوستم داره کم کم متوجه شدم که اشتباه میکردم ولی دیگه خودم عاشقش شده بودم اون موقع خیلی گریه میکرم... ۳ سال راهنمایی همینطوری گذشت من حسم بهش هر روز بیشتر میشد و اونم رفتار های متقابل عجیبی داشت ولی نه زیاد راستش اون بچه ی شر و شور مدرسه بود ولی من بچه ی اروم کلاس همیشه فکر میکردم از من بدش میاد و کاراش جوری بود که نمیفهمیدم از عشقه یا تنفر ... گذشت و دبیرستان اون از مدرسه مون رفت ولی عشق من بازم هر روز بهش بیشتر میشد خوابش رو میدیدم و ... فکر میکردم شاید به خاطر فشار درس باشه که احساساتم بیشتر شده ولی امسال کنکور دادم و توی یه جشنی دوباره دیدمش احساسات سرکوب نشده ی من که هنوز داشت بیشتر میشد دوباره فوران کرد ! من خیلییی دوستش دارم و واقعا احساسم یه هوس کور کوانه نیس من کاملا به پسر ها گرایش دارم و همجنس گره نیستم ولی تو کل زندگی فقط عاشق اونم با اینکه شبیه پسرا نیست باز هم عاشقشم همه ی اخلاقای بدشم میدونم و قبول دارم ولی بازم عاشقشم و تو کل این ۶ سال هیچوقت بهش نگفتم فقط دعا کردم که یا مهرش از دلم بره یا لااقل مهر من به دلش بیوفته ولی هیچی نشد و فقط خواب ها ی بیشتری نسیبم شد با فک کردن بهش قلبم درد میگیره و واقعا تند میزنه نمیدونم چیکار باید بکنم کمکم کنید